از دروغ دولت تا پنجره‌فولاد

-  در تاکسی نشسته بودم. رادیو خبری از سود سهام عدالت پخش کرد. مردی که کنارم نشسته بود شروع کرد بد و بی‌راه گفتن به دولت! گفت همه‌ی این‌ها دروغ است، مثل سبد کالای فرهنگیان که فقط اعلام کردند ولی به ما ندادند! زنی که در تاکسی نشسته بود و فرهنگی بود به وی گفت ولی مدتی پیش برای دریافت سبد کالا در اینترنت ثبت‌نام کردیم و دروغ به نظر نمی‌رسد! مرد پاسخ داد که من اینترنت بلد نیستم، چگونه باید ثبت‌نام می‌کردم؟!          (واقعی)

-  شخصی گریان به حرم امام رضا علیه‌السلام رفت و خود را به پنجره‌فولاد زنجیر کرد و گفت یا امام رضا، خود را رها نمی‌کنم مگر این‌که مرا در قرعه‌کشی بانک برنده کنی! شب که به خواب رفت، در عالم رؤیا امام رضا علیه‌السلام را دید که به وی فرمود: تو اول برو در یک بانک حساب باز کن، بعد توقع برنده شدن داشته باش!          (طنز)

-  همین!

نظرات 1 + ارسال نظر
رضوان دوشنبه 29 مهر‌ماه سال 1387 ساعت 20:18 http://yekiyedooneh.parsiblog.com/

سخنی با عمو اکبر:
حواستون با شه ها. اینجا رو چسبیدین و وبلاگ "عمواکبر" رو ول کردین. نمی ترسین به عقوبت الهی دچار بشین؟؟!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد