به بهانه روز دختر

یا نور .... 

*بانو! قسم به پنجره های ضریح تو .... این آستان توست که باب الرضای ماست  

مباحث مربوط به دختران از دغدغه های فکری همیشگی اجتماع ماست و هر گروه و قشری از منظر و دیدگاه خود به این موضوع نگاه می کنه . مدت 7 سال کار کردن با دختر بچه ها باعث شده که به عنوان یک معلم نگران آینده (شاید مبهم) دخترکان معصومی باشم که متاسفانه اجتماع امروز در تزلزل جایگاه اجتماعی اونها نقش مهم و موثری داره ایفا می کنه . دیروز جشن کوچکی در کلاس برگزار کردیم به همت بچه ها در تکریم مقام دختر . جشنی که به بچه ها خیلی خوش گذشت و حداقل به صورت ظاهری نتیجه خوبی داشت . پرچم نمادینی که به کلاس آورده شد تا به کمک خود بچه ها خصوصیات یک دختر خوب و مسلمان را روی اون بنویسیم و در راهروی اصلی مدرسه در معرض دید همه بچه ها بگذاریم .(دیروز تلنگری بود برای اینکه به این فکر کنم این نتیجه خوب ظاهری در حد همون ظاهر خوبه و اگر درونی و باطنی نشه به درد نمی خوره) 

دیروز از بچه ها پرسیدم به نظرتون یه دختر مسلمان چه جور دختریه ؟ جوابهای جالبی گرفتم که شعارهایی بس قشنگ اما عملا حلقه های مفقوده زندگی ما هستند. (البته شعارها در سنین کودکی و دبستان برای بچه ها قابلیت بالفعل شدن دارند به شرط برنامه ریزی درست ما بزرگترها).......  

نظرات بچه ها از دیروز بدجوری ذهنم رو درگیر کرده چرا که با اونچه که در اجتماع امروز می بینم تفاوتها و تضادهای اساسی داره و این ایراد بزرگ به هیچکس برنمی گرده جز منِ معلم و شمای پدر و مادر که شعارهای خوبی یاد بچه هامون دادیم اما برای بالفعل درآوردنشون هیچ تلاشی نکردیم و فرزندان نازنین ما (خصوصا دختران ما) در یک تضاد و تناقض بزرگ می شن که این برای حیات آینده جامعه ما خطری ست بسیار بزرگ و برای تک تک ما گناهی ست نابخشودنی .  

دختر مسلمان از نظر جوجه های من دختری ست که : 

*به بزرگترش احترام بگذارد ..... (فرزندان ما احترام به بزرگتر رو از ما یاد می گیرند . اما امروز خیلی از ما بزرگترها فراموش کردیم پدر و مادر پیری داریم که باید بهشون سر بزنیم .شنیدم از یکی از شاگردانم که: خانوم ، هر وقت شماره خونه مامانبزرگ رو گوشی خونه مون می افته مامانم گوشی رو از پریز می کشه.....) 

*با حجاب باشد ........(با کدوم حجاب ؟ حجابی که این روزها تنها چند متری مانتو و چند سانتی متری روسری ازش باقی مونده ؟ با این اوصاف دختر کوچک من باید هم بگه وقتی چادر سرم می کنم گرمم می شه. با این دخترکان رنگارنگی که تو خیابونها فراوون هستند و این روزها تلویزیونمون هم مُزین به چهره های خوش رنگ اونها شده باید هم دخترک 8 ساله من گلایه کنه و نخواد چادر سر کنه) 

*مراقب حرف زدنش باشد.... (و البته تلویزیون جناب آقای ضرغامی دانشگاهی ست زودهنگام و صدالبته بی صلاحیت برای آموزش الفاظ و کلمات نازیبا به فرزندان ما) 

*هنگام حرف زدن با نامحرم مراقب رفتارش باشد ...... (و  کوچه ها و خیابانهای تهران عزیز گواه صدق این مدعاست ....) 

*منظم باشد ....... (خانوم اجازه ! ما وقتی می رسیم خونه هیچ کس خونه مون نیست . ظرفهای شام تو ظرفشوییه و شسته نشده . سفره صبحانه هم هنوز جمع نشده . آخه مامانمون نمی رسه خونه رو مرتب کنه صبح زود می ره ،عصر هم که برمی گرده خیلی خسته اس) 

*خوش اخلاق باشد ...... (از بچه ها خواستم پدرشون رو توصیف کنند. یکی از بچه ها برام نوشت: بابای من هر وقت از سر کار می آید خیلی عصبانی است. اون یکی نوشته بود:پدر من همیشه با مادرم دعوا می کند، بعضی وقتها اورا می زند «قابل ذکره این آقا تحصیلاتشون کارشناسی ارشده» .یکی دیگه نوشته بود : پدر من هر وقت با تلفن صحبت می کند خیلی داد می زند . فکر کنم بابای من یواش حرف زدن بلد نیست ...... دیگری نوشته بود : من بابایم را خیلی دوست دارم اما اصلا دوست ندارم سوار ماشینش بشوم آخه موقع رانندگی اگر یه ماشین دیگه بپیچد جلوش عصبانی می شود و فحش می دهد.....) 

*...... 

تضادهای موجود در رفتار ما و اونچه که به عنوان ارزشهای اخلاقی صرفا در کتابهای درسی به مغز فرزندانمون تزریق می کنیم نتیجه ای ندارند جز اتفاقی که این روزها در سطح جامعه داره می افته و ما ازش با عنوان تفاوت بچه های امروز با بچه های گذشته یاد می کنیم.در اینکه بچه های امروز به دلیل وجود امکانات بچه های هشیارتر و داناتری هستند شکی نیست اما با این امکانات، ما در میان دخترانمان چند پروین اعتصامی ، چند بانو امین و چند طاهره صفارزاده تربیت کرده ایم ؟ 

گفتنی ها زیادند ای کاش گوش شنوایی که هم باشه . ای کاش به یاد بیاریم که خمینی کبیر برای زنده شدن شخصیت انسانی ما بنیان این انقلاب عظیم رو گذاشت و کرامت انسانی زنان از بزرگترین اهداف او در این مهم بود . کمی تامل کنیم ..... دختران امروز ما مادران آینده این مرز و بوم اند و تربیت نسل آینده به دست آنهاست . .... وای بر آنان که در دو دوره 4 ساله عزت نفس و شخصیت دختران و زنان ما را به یغما بردند به اسم آزادی .... و مقام و منزلت زن ایرانی را تا حد کارکردن در موقعیت های شغلی نامناسب با وضعیت جسمی و روحی شان (فقط به عنوان ابزار) پایین آوردند ...... 

کوتاه نوشت: 

_ شرمنده مدیر محترم وبلاگ و بقیه دوستان شدم بابت تاخیرم در به روز کردن وبلاگ. امیدوارم که من رو عفو کنند . 

_ بانوی غزلهای عاشقی یا معصومه (س) اینک به شوق تو نبضها سرشار می زنند . 

_ دختران ایرانی ! روز ملی دختران ، فرخنده وجود پر مهرتان  

_ التماس دعا ـــ یا علی

نظرات 14 + ارسال نظر
علی جمعه 10 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 14:32 http://www.sokhanedel.parsiblog.com

سلام آبجی محترم
نوشته ات را خوندم . شعارها گرچه شعارند اما تکرارشون مطمئنا در جسم انسان رسوخ پیدا میکند . دلیل این سخت اذان ماست . اذان ما نوعی شعار ماست که در جسم و جان ما رسوخ یافته و خیلی وقتها به عمل نیز رسیده است . از شعار غافل نشیم و سعی در عملش داشته باشیم . موفق باشید

کاکتوس شنبه 11 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 09:07 http://umacactus.parsiblog.com

سلام
وبلاگ جالبی داری
...........................عالی بود...........
التماس دعا

طه یکشنبه 12 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 19:27 http://fjj.parsiblog.com

سلام
بابا ما شا الله
چه بلند بالا
روز دختر مبارک

سرشته سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 15:36 http://www.mohajer14.parsiblog.com

سلام
مطلب خیلی خوبی به مناسبت نوشتی.

حسین سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 16:07 http://ahmadibox.mihanblog.com

با سلام. لطفا برای حمایت از وبلاگ نویسان حامی دکتر احمدی نژاد این لینک باکس را در وبلاگ خود قرار دهید. من ا... توفیق

مرمی سه‌شنبه 14 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 17:43 http://wwww.golmikh.larsiblog.com

سلام .
دختر دار بودن و گذراندن چند پروژه آموزشی با دختران ، در چند سال گذشته من رو هم به خطیر بودن این قشر واقف کرده و هم به حساسیت هاش . و این باعث علاقه ای همراه با دلهره به سرنوشت همه دختران برای من شده .

م.صوفی پنج‌شنبه 16 آبان‌ماه سال 1387 ساعت 05:55 http://miad87.blogsky.com

سلام تسنیم جان
عالی بود ازاینکه حقایق را با این متن تا حدودی روشن کردی ممنونم.
ای کاش روزی این جنبش عظیم همگانی شود.
التماس دعا

یه مادر جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:48

از خوندن مطلبت لذت بردم.. منم حس میکنم ما والدین ..رفتارمون با اون چیزی که از فرزندانمون انتظار داریم فاصله داره متاسفانه...
متاسفانه
منم حس میکنم با این که خودم براحتی از ۸ سالگی چادر سر کردم و تا حالا هم بخوبی حفظش کردم.. اما همین چادر را موندم چه طور سر دختر ۶ سالم کنم (وقتی بزرگتر بشه..) کار سختیه... هم محیط فرق کرده هم آدمها...

مطلبت شعار نبود.. درد جامعه ی مثلا اسلامی ما بود... شکر که هستند معلمهایی مثل شما که شاید اقلا با همین جرقه هایی که تو ذهن بچه ها میزنید باعث تغییر بشید... موفق باشید :)

طهماسبی دبیر آموزش و پرورش جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:09 http://maasumin.blogfa.com

سلام چون مطالبتان خوب بود لینکتان کردم خوشحال میشم لینکم کنید وخبرم کنید

.... جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 18:40

حالم به هم خورد

زند شنبه 2 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 15:31 http://daam.blogfa.com

بسیار خوب و جذاب و دردمندانه نوشته بودید

یک خرده پا چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 19:09 http://hopes2007.persianblog.ir

کاش بشد معلم شم :)

یک خرده پا چهارشنبه 6 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 19:10

* بشه

شمیم چهارشنبه 15 شهریور‌ماه سال 1391 ساعت 22:08

سلام معلم با وجدان و گرامی واقعا با این نوشته ی شما امیدوار شدم که چنین انسان های واقعی هنوز هم هستند ووجود خارجی دارند امیدوارم همیشه همین طور فکرتون مشغول باشه و احساس وظیفه بکنید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد