سلام و معرفی: من یک مرمی زنگار گرفته ام که در رمی شیطان به خطا رفته ام. و اینک تمام خرج پرتابم تمام شده است . من یک مرمی زنگار گرفته ام که در خان یک شلیک گیر کرده ام و فرشته نجات من ، یک کلاش صاحب نفس خواهد بود که در گوش من هفتاد بار بخواند: و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی. خداوندا ! من می دانم که اگر رنگ جهاد برادرانم سرخی خون بود ، رنگ جهاد امروز خواهرانم ، سیاهی چادر است . خدایا ! اگر اینگونه است که سیاهی چادر ، ارزشمندتر از سرخی خون است، تو شاهد باش که من حاضرم از دومی بگذرم تا اولی را بازیابم . |