سلام و معرفی:
من یک مرمی زنگار گرفته ام
که در رمی شیطان به خطا رفته ام.
و اینک تمام خرج پرتابم تمام شده است .
من یک مرمی زنگار گرفته ام
که در خان یک شلیک گیر کرده ام
و فرشته نجات من ،
یک کلاش صاحب نفس خواهد بود
که در گوش من هفتاد بار بخواند:
و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی.
خداوندا !
من می دانم که اگر رنگ جهاد برادرانم سرخی خون بود ،
رنگ جهاد امروز خواهرانم ، سیاهی چادر است .
خدایا !
اگر اینگونه است که سیاهی چادر ، ارزشمندتر از سرخی خون است،
تو شاهد باش
که من حاضرم از دومی بگذرم تا اولی را بازیابم .